نگارش: سیدمصطفی محمودیان_ مهاباد

اشاره: مطلب حاضر در اصل پایان‌نامه‌‌ی استاد گرانقدر سید مصطفی محمودیان مدرس مدرسه‌ی علوم دینی ملاجامی مهاباد جهت دریافت دانشنامه‌ی کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی گرایش فقه‌ امام شافعی(رض) دانشکده‌ی الهیات دانشگاه‌ تهران به‌ راهنمایی استاد دکتر اسعد شیخ‌الاسلامی و به‌ مشاورت دکتر محمدعادل ضیایی، تدوین و تألیف شده‌ است. پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح ضمن تبریک و تقدیر از زحمات پژوهشگر ارجمند؛ در نظر دارد آن‌را در پنج بخش منتشر نماید. بخش نخست این پژوهش را به‌ همه‌ زیباپسندان و زیبا اندیشان تقدیم می‌کنیم. تقدیم به:

همه‌ی انسان‌هایی که زیبایی را نعمت خدا و یکی از نشانه‌های او می‌دانند.

همه‌ی کسانی که پیش از آراستگی ظاهری به آراستگی درون توجه دارند.

همه‌ی دختران و پسران جوانی که از آرایش شرم‌آور دوری می‌جویند.

همه‌ی عاشقان زندگی که زندگی آخرت را هم فراموش نمی‌کنند.

و به همه‌ی دوستان آرایشگر.



چکیده

زیبایی که یکی از نعمتهای خداوند بوده و جلوه‌های زیادی از آن در قرآن و سنت، ذکر گردیده است، دارای دو نوع ذاتی و اکتسابی است. انسان در راستای تامین نیاز زیبا دوستی، می‌کوشد، جمال ذاتی را حفظ و جمال اکتسابی را بر آن بیفزاید. لذا آرایش و پیرایش را به یک فرهنگ، تبدیل نموده است. در زمینه‌ی پیرایش که عبارت است از تزیین با کاستن و تاریخچه ی آن به آغاز زندگی انسان بر می‌گردد، مرد می‌تواند، سر خود را جوازاً یا کراهتاً و زن با وجود عذر و اجتناب از به وجود آمدن تشابه با مرد، بتراشد. اطفال جز در روز هفتم ولادت، در حکم کبیر می‌باشند. تراشیدن ریش را برخی مکروه و جمهور مذاهب، حرام تلقی کرده‌اند. موی سبیل را باید اصلاح کرد و زن می‌تواند موهای مزاحم را از صورت، بردارد. برداشتن موی ابرو را بعضی، برای زن شوهر دار و با اجازه ی شوهر جایز، و در غیر این صورت حرام دانسته‌اند. ازاله ی موی زهار و زیر بغل سنت و ابقای موی سفید بهتر است. چیدن ناخن سنت و برداشتن لک و خال و اعضای زاید و مزاحم جایز. ختنه برا ی ذکور واجب ودر حق اناث سنت است. آرایش، عبارت است از خود آرایی، با افزودن کالاها و فرآورده‌های زینت بخش، و از زمانی که مردم با دارو آشنا شده‌اند متداول گردیده است. در راستای آرایش، موی سر و ریش را میتوان با شانه کردن، فرق باز کردن، مالیدن کرم، پیوند زدن و استعمال رنگ، آرایش داد. استعمال عطور برای مردان و همچنین برای زنان، در صورت منجر نشدن به جلب توجه نامحرم و نیز به کار گرفتن سرمه، سنت است. کوبیدن خال بر بدن حرام و بلند گذاشتن ناخن، خلاف سنت و زدن لاک، مزاحم رسیدن آب وضو و غسل به ناخن می‌گردد. جراحی زیبایی با شرایطی، همچنین سوراخ کردن گوش مشروع می‌باشد. آرایش صورت با استعمال رنگ، در دست و پا وصورت برای زن شوهردار و با اجازه شوهر جایز است و در غیر این صورت، به ویژه پیش اجانب حرام است. آرایش با لباس، سنت و بعضاً واجب است و لباس برای مردان و زنان باید ستر عورت کند، لباس شهرت نباشد و لباس هیچکدام شبیه به لباس دیگری نباشد. حجاب به معنی پوششی که زن با به کارگیری آن عورت خود را در نماز و در برابر نامحرمان می‌پوشاند، واجب است و حجاب برای صورت و به تعبیری نقاب، مخصوص زنان پیامبر (ص) بوده و برای دیگر زنان مسلمان، در صورت دستور پیشوای مسلمانان، به نظر بر خی از فقها سنت خواهد بود. خود آرایی با زیور آلات، برای مردان مباح نیست مگر با انگشتری ساخته شده از غیر طلا. اما برای زنان، انواع زیورآلات جایز است، مشروط به اینکه محل زینت را پیش نامحرمان نمایان نسازند. آرایش‌گری و پیرایش‌گری به عنوان شغل مباح است، با رعایت موازین و آداب دینی از جمله، جلو گیری از تماس و نگاه حرام، استفاده نکردن از ابزار وکالاهای ممنوع، خوداری از اقدام به موارد نامشروع و رعایت امور بهداشتی.


مقدمه
سپاس و ستایش سزاوار پروردگاری است که زیبا است و خالق و محبّ زیبایی‌ها؛ خدایی که جهان و جهانیان را زیبا آفرید و انسان را سردسته‌ی زیبایان قرار داد.

ای همه زیبایی و بخشندگی
جوهره‌ی گوهر پایندگی
ای همه تعظیم و ستایش تو را است
مدحت و تکریم و نیایش تو را است

رحمت و درود زیبای او بر جمال سفیر بی‌نظیرش حضرت محمد مصطفی که دامن صفحه‌ی رسالت را با زیور مهر خاتمیت بیاراست و با تبلیغ دین مبین راه راست را به همگان بنمود و زنگار انحراف در پندار و لکه‌ی ستم و اجحاف در رفتار را از چهره‌ی روزگار بزدود.

رضوان خدا، بر خانواده، دودمان، اصحاب و پیروانش که زینت دنیا را نپذیرفتند و در راه عشق به دین و خدمت به مستمندان و ستمدیدگان روی زمین، جان‌نثارانه رفتند، آمین!

پر واضح است که انسان همچنان که در ذات خود زیبا آفریده شده است علاقه‌ی فراوانی هم به زیبایی، آراستگی و جذّابیت دارد و آن را یکی از نیازها و ضروریات ثانویه تلقی می‌کند و می‌خواهد علاوه بر داشتن صورت زیبا، لباس زیبا، ساختمان زیبا، وسایل خانگی زیبا، ماشین زیبا، از شهر و کشور زیبا هم برخوردار باشد. در راستای تأمین این نیاز سرمایه‌گذاری کرده و از دارایی، فکر و هوش، مشاوره و وقت خود مایه می‌نهد و بویژه می‌کوشد زیبایی کسبی را هم بر زیبایی ذاتی و طبیعی بیفزاید.

از طرفی دیگر می‌دانیم که حیات خالی از لذّت و مسرت، معنی و مفهومی ندارد، خواه این لذّت از عشق به خدا که سرچشمه‌ی همه‌ی لذایذ است حاصل آید یا از منابعی دیگر چون نعمتهای خدا، و نیز بدیهی است که یکی از لذّت‌بخش‌ترین ملذات برای هر انسانی، زیبا جلوه کردن و نظر انداختن بر پدیده‌های زیبا است. لذا انسان که زیباترین موجود در طبیعت است، به زیباها و زیبایی‌ها عشق می‌ورزد. از هر چیز زیبا ولو اینکه فقط از نگاه او زیبا جلوه کند لذّت می‌برد. از میان دو چیز زیبا، زیباتر را انتخاب می‌نماید و می‌کوشد خود و پیرامونش و همه‌ی دنیا را زیبا ببیند و اگر پرده‌ی رشک و حسادت در میان نباشد می‌خواهد همه کس و همه چیز، زیبا باشد. و در کل از تمامی زشت‌ها و زشتی‌ها‌گریزان و متنفر و در پی زیبابینی و زیباسازی در فکر و تدبیر است. با این ویژگی همواره در زیبایی خود می‌کوشد و معایب و زشتی‌هایش را فرو می‌پوشد و جز آن وقت که بر اثر پیری یا بیماری علایق دنیوی در وی رو به کاهش می‌رود، با پیراستن مناظر زشتی و آراستن خود به همه‌ی مظاهر زیبایی، بر جمال خود می‌افزاید، تا توجه دیگران را به سوی خود جلب کرده و دل دلداران را برباید.

آری انسان نه تنها زیبادوست بوده و آرایش و پیرایش را به یک فرهنگ رایج تبدیل نموده است، بلکه یکی از رشته‌های روانشناسی را هم به عنوان « زیباشناسی» با هدف شناساندن جمال و هنر به آن اختصاص داده است. لذا و با توجه به اینکه آرایش و پیرایش عرصه‌ی بسیار مهم و وسیعی است برای تبادل و تغییر فرهنگ‌ها و کالاها و ابزار فرهنگی و همچنین با عنایت به اینکه این موضوع تا به حال تا جایی که نگارنده اطلاع دارد مستقلاً مورد تحقیق و پژوهش قرار نگرفته است، ضروری است در این مورد تحقیق و بررسی استدلالی انجام پذیرفته و آرای مربوطه نقل و نقد گردد.

تعریف موضوع:

موضوع این تحقیق آرایش و پیرایش از نگاه دین اسلام می‌باشد که در ٱن، احکام آنواع آرایش و پیرایش در رابطه با اندامهای مختلف بدن و کارهایی که در راستای تحقق زیبایی و خود آرایی انجام داده می‌شود، بیان می‌گردد و روشن خواهیم ساخت که حکم هر یک از اعمالی که در این زمینه انجام داده می‌شود و نیز حکم ابزار و فرآورده‌هایی که مورد استفاده واقع می‌شود از نقطه نظر فقها و مذاهب اسلامی به ویژه مذاهب چهارگانه ی اهل سنت چیست و به همین جهت آن را «آرایش و پیرایش در اسلام » نام نهادیم.

سؤالات اصلی:
نصوص دینی در زمینه ی آرایش و پیرایش چه گفته‌اند؟
فقها و مجتهدان مذاهب اسلامی چه نظری ابراز داشته‌اند؟
حکم آرایش و پیرایش و در یک کلمه خود آرایی از نگاه دین اسلام چیست؟
حکم استفاده از آرایش و پیرایش به عنوان شغل، کدام است؟

فرضیات:

1. فقها و مذاهب اسلامی آرایش و پیرایش را در حد ابتدایی و ساده می‌پذیرند و نصوص رسیده در این زمینه را هم بر این دیدگاه حمل می‌نمایند.

فقها و مذاهب اسلامی آرایش و پیرایش را در پرتو آیات و احادیث و دیگر مصادر مربوطه قبول کرده و آرایش و پیرایش را مادامی که منجر به اسراف یا یک زیان جسمی یا روحی نشود خلاف دین اسلام تلقی نمی‌نمایند.

ضرورت تحقیق:

بدون شک انسان در این زیبادوستی و زیباسازی و به تعبیری عام‌تر در تشخیص زشت و زیبا از هم و نیز در پردازش به عمل پیرایش و آرایش لباس و اندام‌های خود، و همچنین وسایل و محیط زندگیش، باورهایی را در درون خود ساخته، رفتارهایی را از خود نشان داده و کارهایی را عملی می‌سازد، که اگر این باورها، رفتارها و اعمال با معاییر و موازین دینی تطابق نداشته باشد بیگمان نتیجه‌ی معکوس خواهد داشت.

از آنجا که مسلمان باید خود را تسلیم بی‌چون و چرای خدا نماید و در تشخیص صحیح و ناصحیح کارها و تمییز حلال از حرام از قوانین و تعالیم برگرفته از قرآن، سنّت نبوی و نقطه نظرات مجتهدان اهل فن پیروی کند و نباید به هیچ وجه نفس و هوای خود و آرای کسانی را که معتقد و عامل به تعالیم و شرایع دینی نیستند و یا در آنها تخصص ندارند، ملاک و معیار صحت و سقم احکام و اعمال خود ـ بویژه آنهایی که به حوزه‌ی وحی و دین مربوط می‌شود ـ بداند، آگاهی و اطلاع از این گونه احکام و اعمال از جمله احکام و اعمال مربوط به زمینه‌ی آرایش و پیرایش که بخش عمده‌ای از حیات و تلاش‌های انسانها را در برگرفته است، لازم و ضروری به نظر می‌رسد. علیهذا در این مجموعه سعی شده است، احکام مختلف آرایش و پیرایش با استفاده از قرآن و سنّت نبوی و همچنین آرا و نظرات فقها و مذاهب مختلف و بعضاً دیدگاه‌های صاحب‌نظرانی که از مذهب خاصّی پیروی نمی‌کنند، مورد بحث و پژوهش واقع و در اختیار استفاده‌کنندگان قرار داده شود.

اهداف تحقیق:

هدف از پژوهش این است که دیدگاه دین اسلام درباره ی پدیده ی آرایش و پیرایش روشن و احکام انواع آرایش و پیرایش و ابزار‌ها و کالاهای مورد استفاده در آن معلوم گردد و مسلمانان اعم از زن و مرد و پیر و جوان به ویژه در عصر حاضر که عصر ازتباطات و جهانی شدن فرهنگ‌ها است در این زمینه از آگاهی لازم برخوردار و تصمیم عملی خود را بر مبنای صحیحی اتخاذ نمایند.

روش تحقیق:

روش تحقیق مطالب این گونه بوده که هر مطلبی در حد امکان ابتدا از نگاه آیات و احادیث، با استعانت از آرای مفسرین و شارحان حدیث، مورد کاوش و پژوهش قرارگرفته و سپس آرای فقهای مذاهب اسلامی پیرامون آن نقل شده و سعی بر این بوده که از منابع معتبر استفاده شود و آرای قوی‌تر و مستدل‌تر نقل گردد و در جایی که نیاز به ترجیح بوده باشد از نظر اهل ترجیح استفاده شده است. امید است که مورد رضای خدا و پسند اتقیا واقع گردد.

قابل ذکر است که آنچه در این تحقیق ارائه می‌گردد موضوعات و مطالبی است برگرفته از منابع و مأخذ مختلف اسلامی و به مصداق جمله‌ی معروف «فضل از آن متقدم و علم از آن متأخر است» ما در مقام خوشه‌چینی، این مطالب را از گوشه و کنار تفاسیر، شروح حدیث، کتب معتبر فقهی و فتاوای قدیم و جدید برگرفته و فضل و ثواب کار، بیش و پیش از هر کس به آن بزرگان تعلق خواهد داشت. لیکن با توجه به پراکندگی این مطالب در ابواب، فصول و فروع مختلف منابع مورد اشاره، دسترسی به آنها نه تنها برای همه آسان نبود بلکه برای بسیاری محال هم می‌نمود. زیرا آن چنان که پیدا است کسی تا به حال این مطالب را به هیچ یک از زبانهای متداول منطقه از عربی گرفته تا فارسی و کردی جمع‌آوری نکرده و به رشته‌ی تحریر در نیاورده است.

آنچه در این محصول تازگی دارد، علاوه بر جمع‌آوری و در کنار هم قرار دادن کلیه‌ی مطالب مربوط به آرایش و پیرایش، این است که قضایای مربوط به پیرایش را از مسائل آرایش مجزا ساخته و هر کدام را در یک بخش جداگانه مورد بحث و فحص قرار داده و سعی کرده‌ام مطالب مربوط به هر بخش را نیز در حد امکان تجزیه و تحلیل کرده و به طور جداگانه به آن بپردازم. برای مثال در بخش پیرایش، موضوع «مو» را با توجه به صاحب آن (زن یا مرد) و نیز با در نظر گرفتن محل رویش مو و کاری که روی آن انجام داده می‌شود از تراشیدن گرفته تا کوتاه ساختن، رنگ زدن و ... در بیش از بیست عنوان آورده‌ام. امید است خداوند علام‌الغیوب و ستارالعیوب درونمان را به زینت ایمان و اذعان و ظاهرمان را به زیور طاعت و عبادت بیاراید و این اثر ناچیز را پذیرفته و آن را برای هر خواننده‌ای مورد استفاده و افاده قرار دهد. ان‌شاءالله و ما توفیقی الا بالله و هو حسبی و نعم الوکیل.

چند تذکر

توجه خوانندگان کتاب را قبل از اینکه به مطالعه و استفاده از آن بپردازند، به چند نکته‌ی ضروری جلب می‌نمایم:

1- مسئولیت مطالب مندرج در این نوشته عمدتاً و جز در مواردی که خودم به تحلیل و ترجیح پرداخته‌ام به عهده‌ی منابع و صاحب‌ نظرانی است که مطالب از آنها نقل گردیده است.

2- همه‌ی آرا و احکام ابراز شده، الزاماً نظر دین (صد در صد موافق با قرآن و سنت) نبوده و شاید برخی از صاحب‌نظران حداقل در برخی از آرایشان، حق (رأی واقعی قرآن و سنت) را اصابت نکرده باشند. زیرا طبیعت مسائل اجتهادی چنین است و هر مجتهدی احتمال می‌دهد که برخی از آرایش صحیح از آب در نیاید و به تعبیر دیگری آنچه از عصمت و قداست غیر قابل انکار برخوردار است قرآن و سنت صحیح نبوی است نه آرای اجتهادی مجتهدان که احتمال خطا و اشتباه هم در آنها وجود دارد.

3- قابل ذکر است که در ترجمه و تفسیر بیشتر آیات از «تفسیر نور» فاضل گرانمایه جناب آقای دکتر مصطفی خرم دل استفاده شده و نقل عبارت تفسیر احیاناً همراه با مقداری تغییر و تصرف بوده است.

در این فرصت بجا است که از اساتید بزرگوار جناب آقای دکتر سید اسعد شیخ‌الإسلامی به عنوان استاد راهنما و جناب آقای دکتر محمد عادل ضیائی به عنوان استاد مشاور تشکر و قدردانی بی‌شائبه نمایم که علاوه بر راهنمایی‌های مفید، صبر و تحمل فراوان و فراخور مشاکل این جانب را به خرج داده و کاری کردند که بتوانم با وجود همه‌ی گرفتاریها و ناهنجاریها راه را طی کنم و تا این مرحله از پا نیفتم.

مصطفی محمودیان- 1385



فصل اول

جمال از منظر اسلام



1-1- مفهوم جمال

برخی از واژه نامه‌ها و دائرة المعارف‌ها جمال را همان زیبایی مطلق معنی کرده‌اند، از جمله محمد فرید وجدی نوشته است«الجمال: الحُسن»[1]

در فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی نوشته ی آذر تاش آذر نوش آمده است:«جمال: زیبا، بودن خوشرو بودن؛ شیک بودن، خوش پوش بودن، خوش قیافه بودن»

برخی هم تفسیر آن را زیبایی در خلقت و رفتار نوشته‌اند مانند:«لسان العرب» که به نقل از «ابن سیده» نوشته است «الجمال: الحسن یکون فی الفعل و الخلق» [جمال عبارت است از زیبایی رفتار و خلقت] و به نقل از «ابن الأثیر» آورده که:«الجمال یقع علی الصور و المعانی و منه الحدیث: « إن الله جمیل یحب الجمال»[2][جمال هم بر صورت و هم بر معانی اطلاق می‌شود و حدیثی که گفته است: خداوند زیبا است و زیبا یی را دوست دارد، بحث از همین جمال است یعنی خداوند هم از نظر افعال و هم از نظر صفات زیبا است.]

واژه نامه‌هایی چون«المعجم الوسیط» تألیف جمعی از نویسندگان، «المعجم فی اللغه و الأعلام» نوشته ی لویس معلوف، «القاموس المحیط» فیروز آبادی نیز جمال را به زیبایی در خلقت و افعال تفسیر نموده‌اند.

راغب اصفهانی نیز در«مفردات القرآن» جمال را این گونه تفسیر می‌نماید:«جمال عبارت است از زیبایی فراوان و آن دو نوع است: نوعی از آن مختص به انسان است که در نفس بدن و اعمال او تحقق پیدا می‌کند. نوع دوم عبارت از چیزی است که از جانب انسان به دیگری می‌رسد و حدیث:’إن الله جمیل یحب الجمال‘ به همین معنی گرفته شده است، برای اشاره به این که نعمات و برکات فراوانی از خدا میرسد و او کسی را که منشأ خیر و برکت برا ی دیگران باشد دوست می‌دارد.»

1-2- ماهیت جمال

منابع مربوطه، ماهیت جمال را به شیوه‌های گوناگون مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند که در زیر به دیدگاه چند منبع اشاره می‌شود:

در «المعجم الوسیط» آمده است:«الجمال عند الفلاسفة صفة تلحظ فی الأشیاء و تبعث فی النفس سروراً و رضاً»[3]

[جمال نزد فلاسفه عبارت از کیفیتی است که در اشیاء دیده می‌شود و باعث ایجاد خوشحالی و خوشنودی درون می‌گردد.]

علی اکبر دهخدا در کتاب «لغت نامه» راجع به تبیین ماهیت جمال، به نقل از«بحر الجواهر» می‌گوید:«جمال بر دو نوع اطلاق می‌شود: یکی از آنها معنیی است که همه ی مردم به آن آشنا باشند، مثل صفای رنگ بدن و صورت و نرمی پوست و غیر از آن، از آنچه که ممکن است حاصل آید و آن بر دو نوع است: ذاتی و ممکن الإکتساب.

«معنی دیگر جمال، جمال حقیقی است و آن عبارت از آن است که هر عضوی از اعضای آدمی چنانچه باید آفریده شود آفریده شده باشد، در ماهیت و ترکیب و مزاج».

محمد رضا جوادی ماهیت جمال و زیبایی را این گونه مورد بحث و کاوش قرار می‌دهد:

«یکی از گسترده‌ترین بحثهای موجود در مجموعه‌ی معارف بشری که هنوز هم لاینحل باقی مانده است، بحث مربوط به زیبایی است. در نظر اول ممکن است این بحث چندان معماگونه به نظر نیاید، اما با تورّق اجمالی شیرابه‌ی تفکّرات پیچیده‌ترین مغزهای بشری در دفتر تاریخ، این نگرش ابتدایی نسبت به زیبایی، به طرز اسفناکی ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد، تا آنجا که در مورد انسان گفته‌اند: «انسان حیوانی زیباشناس است».

«گزاف نیست اگر بگوییم پس از مفهوم خدا و غایتمندی هستی، هیچ مسأله‌ای تا بدین حد در زندگی بشر تأثیرگذار و در همین حدود مبهم جلوه‌گر نشده است. دیوتیم در «ضیافت» افلاطون به سقراط می‌گوید: «اگر چیزی در این جهان ارزش دارد و زندگی ما را ارزش می‌دهد، تماشای زیبایی مطلق است». اما براستی زیبایی چیست و حقیقت آن کدام است؟



«در طول بحثهای مفصل درباره‌ی ماهیت زیبایی، از افلاطون گرفته تا کنون دو دیدگاه عمده وجود دارد:

الف) عده‌ای معتقد به اصالت جنبه‌ی عینی زیبایی یعنی نمود زیبا هستند و جنبه‌ی ذاتی یعنی نقش ذهن را در درک پدیده‌ی زیبا منکر هستند. نظر این گروه بر این است که زیبایی خصلت یا صفت واقعی اشیاء است و نقش ذهن، تنها انعکاس زیبایی است.

ب) دیدگاه دوم، هماوردانه رویاروی نخستین دیدگاه قرار گرفته و زیبایی را زاییده‌ی ذهنیات آدمی می‌داند و نقش نمود زیبا را در برانگیختن زیبایی انکار می‌کند.

«هر چند ممکن است که با پیش‌داوری شتاب‌آلوده،‌ دیدگاه دوم در آرای همگانی توفیق یابد، اما در بررسی جامع‌تر، سستی خویش را آشکار می‌نماید».[4]



1-3- جمال در اصطلاح عرفا

اهل عرفان هم برای «جمال» همچون بسیاری دیگر از لغات و اصطلاحات معنی خاصی ذکر کرده‌اند، از جمله علی اکبر دهخدا, تحت عنوان «جمال در اصطلاح عرفان» چنین می‌گوید: «جمال در اصطلاح صوفیه عبارت است از الهام غیبی که بر دل سالک وارد شود و نیز به معنی اظهار کمال معشوق از عشق و طلب عاشق آید. کذا فی بعض الرسائل. و در شرح قصیده‌ی فارضیه گفته: جمال حقیقی صنعتی ازلی است مر خدای تعالی را که در آغاز امر آن رادر ذات بیچون خود مشاهده فرمود به مشاهده‌ی علمیه. آنگاه اراده فرمود که جمال حقیقی را در صنع خود ببیند به مشاهده‌ی عینیه. دو جهان را آفرید تا آیینه‌ی جمال حقیقی خویش باشد بر طریق عیان.

«بدان که جمال حق (عز إسمه) هر چند گوناگون باشد ولی در اصطلاح بر دو نوع است: جمال معنوی و آن عبارت است از معانی اسماء و صفات الهی و این نوع مختص باشد به شهود حق، خویشتن را و جمال صوری و آن عبارت است از این عالم مطلق که از آن به همه‌ی آفریده‌شدگان تعبیر می‌شود که من حیث‌المجموع گوییم: این جهان و آنچه در او است جمال و حسن مطلق باشد که به جلوه‌های حق متجلی هستند و آن جلوه‌ها به نام خلق خوانده شوند و وجه تسمیه‌ی جلوه به خلق برای آن است که محقق شود در عالم آفرینش جز حسن و نیکویی چیزی دیگر جلوه‌گر نیست و نباید قبح و زشتی را در پیرامون آفرینش راه داد. چه قبح و زشتی در حکم ملاحت و نمکین بودن جهان آفرینش است به اعتبار جلوه‌گاه جمال الهی و تنوع جمال چه بسا باشد که اظهار زشتی، خود نوعی از ابراز نیکویی باشد تا در عالم وجود، حفظ مراتب مراعات گردد.

« و نیز باید دانست که زشتی در اشیاء به اعتبار است نه به ذات و نفس آن شیء و از این رو در عالم، زشتی یافت نشود، مگر به اعتبار و نسبت. پس حکم قبح مطلق از این جهان برداشته شود و باقی نماند جز حسن مطلق. چه زشتی گناه، به اعتبار بازداشت و نهی از ارتکاب به آن نمودار می‌شود و زشتی بوی بد به اعتبار کسی که بوی بد ملایم طبع او نیست احساس شود، اما در برابرجعل حسن مطلق است و بس و سوزاندن آتش به اعتبار آنکه هر کس در آتش افتد و سوزد، هلاک شود به نظر مخلوق زشت و بد آید، اما نزد سمندر، همان پرنده‌ای که زندگانی او وابسته به زیستن در آتش است در نهایت حسن و غایت نیکویی باشد. پس آنچه آفریده‌ی حق است از زشتی دور و سراپا حسن و نیکویی است، چه همه‌ی آفریدگان صورت حسن و جمال او (تعالی شأنه) باشند، مگر خود ندیده‌ای که لفظی نیکو در پاره‌ای از احوال به جزئی مناسبتی در نظر زشت آید و حال آنکه، آن اصالة دارای جمیع محسنات لفظی و معنوی است.[5]


1-4- انواع جمال

جمال که به گستردگی جهان هستی گسترش یافته و اگر آن را یک پدیده ی نسبی تلقی کنیم عرصه ی زشتی‌ها را هم در می‌نوردد، در مجموع به دو نوع ذاتی و اکتسابی بر می‌گردد:


1-4-1- جمال ذاتی

جمال ذاتی آن است که در خود شئ زیبا وجود دارد و کسی ـ به جز خدا ـ در ایجاد آن نقش نداشته است، مانند: زیبایی نور، ستارگان، آسمان‌ها، کوهها، دریاها، مناظر طبیعی، انسانی که از تناسب اندام و روشنی پوست برخوردار است، گل که سنبل زیبایی است و... .

قرآن مجید، کلام زیبای خدا نیز گستردگی و وسعت جمال و زیبایی را پذیرفته و در مقام تصریح به این شمول و فراگیری می‌فرماید: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأَرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُم أَحْسَنُ عَمَلاً »[6]
[ما همه ی آنچه را که در روی زمین است، زینت و زیور آن قرار دادیم...]

در آیه ای دیگر کلیه ی مخلوقات از جمله زمین و ماورای آن را نیز دارای زیبایی ذاتی معرفی کرده و جای پایی برای زشتی و بد نمایی،باقی نمی‌گذارد:« الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنْسَانِ مِن طِینٍ» [7]

[همان (خدایی) که هر چه را آفرید، نیکو و زیبا آفرید و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد ]

1-4-2- جمال اکتسابی

زیبایی کسبی یا اکتسابی آن است که در طبیعت و ذات شیء زیبا، اصالةً وجود ندارد، بلکه آن را ایجاد می‌کنند. مانند زیبایی کلیه‌ی فرآورده‌های صنعتی و هنری چون: قلم زیبا، نوشته‌ی زیبا، تابلو، ماشین، ساختمان، لباس، منزل، شهر، استادیوم و ... و نیز مانند زیبایی کسی که از راه آرایش و پیرایش سر و صورت و ریخت خود را زینت بخشیده و یا بر زیبایی طبیعی آن، افزوده است.



1-5- جلوه‌های جمال در قرآن و سنت

قرآن کریم نظر به اینکه زیبایی یک پدیده‌ی فراگیر و یکی از نعمتهای لذّت‌بخش خداوند است در آیات فراوانی و به مناسبت‌های گوناگون، به آن اشاره کرده و واژه‌های دالّ بر آن را مانند: حسن، جمال، زینت و ... را به وفور ذکر کرده و به ویژه، واژه‌‌ی زینت و مشتقّات آن را در بیش از 40 آیه استعمال نموده است.



1-5-1- جمال انسان

خداوند متعال در آیه‌ی 64 سوره‌ی غافر و آیه‌ی سه سوره‌ی تغابن بعد از اشاره به آفرینش زمین و آسمان و قرار دادن آنها به عنوان قرارگاه و محل زندگی انسان می‌فرماید:

«... وَصَوَّرَکُـمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُـمْ..»

[... و شما را شکل داد و شکلهایتان را زیبا آفرید ...].



همچنین در آیه‌ی چهار سوره‌ی تین، می‌خوانیم:

«لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ»

[انسان را در بهترین شکل و زیباترین سیما آفریدیم].

پروردگار حکیم در قرآن کریم دو مرتبه با تعبیر «احسن‌الخالقین» [بهترین آفریننده] از خود نام برده است که یکی از آنها، بعد از اشاره به مراحل آفرینش انسان، آمده است:
«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِّن طِینٍ* ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا ٱلنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا ٱلْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا ٱلْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا ٱلْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ أَحْسَنُ ٱلْخَالِقِینَ»[8]
[ما انسان را از عصاره‌ای از گل آفریدیم، سپس او را به صورت نطفه‌ای در قرارگاهی استوار (رحم مادر) قرار دادیم، آنگاه نطفه را (تدریجاً به صورت) جنین ابتدایی و پاره گوشت و استخوانهایی درآوردیم و آنها را به پرده‌ی گوشت پوشاندیم. آنگاه جنین را به آفرینش دیگر (به صورت کامل) پدید آوردیم، والامقام است خدایی که بهترین آفریننده است].

آری اگر از یک سو در ادبیات انسان‌ها، «گُل» نماد و سنبل زیبایی است، انسان هم « گُل » سر سبد آفرینش بوده و از مهارت‌ها و زیبایی‌ها به حدی برخوردار است که می‌تواند به غیر خود هم زیبایی ببخشد و لذّت آن را خود بچشد؛ این است که در یک کلام گفته‌اند:

«الجمال البشری سید الجمال کله»

[زیبایی انسان از تمام زیباییها برتر است].



1-5-2- جمال زنان بهشتی

پروردگار حکیم در توصیف بهشت و بهشتیان، به هدف تشویق انسانها جهت آمادگی برای بهشت می‌فرماید:

«فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ»
[در میان باغهای بهشت زنان با سیرت نیکو و صورت زیبا وجود دارند].



1-5-3- وسایل زیبای بهشت:

باز در موضوع و سوره‌ی فوق‌الذکر آیه‌ی 76 آمده است:

«مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ »

[بهشتیان بر بالشهای نگارین گرانبهای سبزرنگ تکیه می‌زنند و بر فرشهای منقّش بی‌نظیر بسیار زیبا می‌لمند].

1-5-4- زینت زندگی

زندگی که اولین موهبت خداوند به جانداران به ویژه انسان است جاذبه‌های فراوانی دارد که با وجود آنها از شیرینی و لذّت آن چنانی برخوردار است که هر جاندار در دفاع از حیات خودش تا پای مرگ می‌ایستد و حاضر نیست آن را با هیچ چیزی عوض کند. از جمله‌ی جاذبه‌های حیات انسان، وجود دارایی و فرزند است تا جایی که هر کس فاقد این دو نعمت یا یکی از آنها باشد خودش را بدبخت یا فاقد زندگی تلقی می‌نماید. این است که خداوند متعال در مقایسه میان حیات دنیوی با حیات اخروی دارایی و فرزندان را زینت و زیور حیات تلقی کرده و می‌فرماید:
«الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا...»[10]
[دارایی و فرزندان زینت زندگی دنیایند ...].

در قرآن مجید با تعابیر مختلف و به مناسبتهای گوناگون از زندگی زیبا و به تعبیری زینت زندگی بحث به میان آمده است که چند آیه‌ی زیر را نیز در این رابطه نقل و ترجمه می‌نماییم:
«اعْلَمُواْ أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ» حدید/ 20

[بدانید که زندگی دنیا، بازی، سرگرمی، زینت (آرایش و پیرایش) و ... است].

«وَمَآ أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَزِینَتُهَا» قصص/ 60
[همه‌ی آنچه به شما داده شده است، مایه‌ی لذّت و وسیله‌ی زینت است].



1-5-5- لباس زیبا

روایت شده است که مردم پیش از نزول حکم طواف، با بدن برهنه طواف می‌کردند و می‌گفتند در لباسی که در آن مرتکب گناه شده‌ایم نباید طواف کنیم. بدین سبب این آیه نازل شد: [13]
«یَابَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ» اعراف/ 31.
[ای آدمیزادگان! در هر مسجد و عبادتگاهی لباس زیبا بپوشید].

برخی از علما عقیده دارند که پوشیدن لباس زیبا در هر مسجدی طبق عرفی که در مجامع و محافل معمول است واجب می‌باشد[15].

در آیه‌ی بعدی می‌خوانیم:

« قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ...» اعراف/ 32.

[بگو چه کسی لباسهای زیبای الهی را که برای بندگانش پدید آورده، حرام نموده است؟]



در آیه‌ی 26 همین سوره فرموده است:

« یَابَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاساً یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشاً...»

[ای آدمیزادگان! لباسی را برای شما آفریده‌ایم که عورتهای شما را می‌پوشاند و نیز لباس زینتی و مکمّل را برایتان تهیه دیده‌ایم ...].

این آیه که در مقام امتنان بر بندگان به نعمت لباس زینتی بیان گردیده دلیل است بر مباح بودن لباس زینتی و علاقه به پوشیدن آن، زیرا دین اسلام که یک دین فطری است حکمی در آن نیامده که با نیازهای بشری در تضاد باشد و می‌دانیم که زیبادوستی جزو قوی‌ترین غرایز بشری است که انسان به موجب آنها می‌خواهد سنّتهای خدا را نمایان سازد[16].



1-5-6- عشق و علاقه ی زیبا

خداوند عظیم‌الشّأن آیات فراوانی را در موضوع مقایسه‌ی میان زندگی دنیا و زندگی آخرت و همچنین در مقایسه‌ی نعمتهای دنیا با نعمتهای آخرت در معرض توجیه و هشدار به انسان نازل فرموده است تا به هر دو دنیا به‌اندازه‌ی شایستگی و اهمیتی که دارند توجّه نماید و به ویژه بر اثر اهتمام به نعمتهای فانی دنیایی، زندگی، نعمتها و لذایذ اخروی را از دست ندهد، از جمله در آیه‌ی 14 سوره‌ی آل عمران می‌خوانیم:

« زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»

[برای انسان عشق و علاقه به زنان، فرزندان، دارائی هنگفت از طلا و نقره، اسبهای نشاندار، چهارپایان (چون شتر و گاو و بز و گوسفند) و کشت و زرع، مزین گردیده است. اینها کالای زندگی دنیا است و سرانجام نیک (برای دینداران راستین) پیش خدا است (و در جهان آخرت آن را خواهند دید)].



1-5-7- جمال چهار پایان

پروردگار حکیم بعد از اینکه در آیه‌ی پنج سوره‌ی النحل برخی از منافع چهارپایانی چون: بز، گوسفند، گاو و شتر را بیان می‌فرماید در آیه‌ی شش همین سوره به نعمت زیبایی موجود در آنها اشاره کرده و می‌فرماید:

« وَلَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ»

[این چهارپایان، وقتی که شامگاهان آنها را به آغل‌ها برمی‌گردانید و یا صبحگاهان به چراگاه می‌برید، برای شما زیبا به نظر می‌رسند.].



خداوند متعال بعد از اینکه در آیه‌ی هفت همین‌ سوره، به برخی از فواید چهارپایان اشاره می‌فرماید، در آیه‌ی هشت بعضی از منافع از جمله زینتی بودن اسب، قاطر و الاغ را نیز بیان می‌نماید:

« وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَةً وَیَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»

[اسبان و استران و خران را (آفرید) تا بر آنها سوار شوید و زیوری (برای شما) باشند و (به همین منظور) وسایلی می‌آفریند که (هنوز) نمی‌دانید (اشاره به وسایل نقلیه‌ی امروزی است)].



1-5-8-آسمان زیبا

خداوند منّان، در مقام قدرت‌نمایی و امتنان بر بندگان، در چند جای قرآن، موضوع تزیین آسمان و زیبایی ستارگان را پیش کشیده و به تبیین فوائد ستارگان می‌پردازد. از جمله در آیه‌های شش و هفت سوره‌ی صافّات می‌خوانیم:

«إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ* وَحِفْظاً مِّن کُلِّ شَیْطَانٍ مَّارِدٍ»

[ما نزدیکترین آسمان (به کره‌ی زمین) را با زینت ستارگان مزین کرده و آن را از نفوذ هر شیطان سرکشی کاملاً حفظ کردیم].

و نیز در آیه‌ی 12 سوره‌ی فصّلت آمده است:

«... وَزَیَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظاً ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ»

[... و نزدیکترین آسمان را با چراغ‌هایی بیاراستیم و آن را کاملاً حفظ نمودیم، این (همه‌ اموری که در نظام آفرینش صورت گرفته) برنامه‌ریزی خداوند بسیار توانا و بس آگاه است].



در آیه‌های 16 سوره‌ی حجر، شش سوره‌ی ق و پنج سوره‌ی ملک هم به این مطلب، با تفاوتهای اندکی در تعبیر، اشاره رفته است.



1-5-9- طبیعت زیبا

در آیه‌ی 32 سوره‌ی اعراف می‌خوانیم:

« قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ..»

[(ای محمد) بگو چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگانش آفریده است و همچنین مواهب و روزی‌های پاکیزه را تحریم کرده است؟ ...].



این مطلب در آیه‌ی هفت سوره‌ی کهف نیز آمده است آنجا که می‌فرماید:

« إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأَرْضِ زِینَةً لَّهَا...»

[ما همه‌ی آنچه را که بر روی زمین است زینت و زیور آن قرار داده‌ایم ...].

1-5-10- زینت اعمال

می‌دانیم که عمر ما انسانها غالباً با اشتغال به کردارها و رفتارهای گوناگون سپری می‌شود و کسی نیست که ساعتی از زندگیش را بدون دست زدن به کاری یا کارهایی طی کند؛ حتی بچگان و دیوانه‌ها هم در دنیای خود حرکات و رفتارهایی از خود نشان می‌دهند. مطلب دوم اینکه هر کاری که به صورت اختیاری و از روی اراده از هر کسی سر بزند، خواه مسلمان یا کافر، عاصی یا مطیع بی‌گمان آن کار حداقل از نظر کسی که آن را انجام می‌دهد، ولو در لحظه‌ای که مرتکب آن می‌شود، زیبا و خوب جلوه می‌کند و در صورتی که کاری را مفید و زیبا و بی‌عیب ندانیم چه از نگاه اعتقاداتی که داریم و چه با توجه به عرف حاکم بر جامعه و چه از دید قانونی که پذیرفته‌ایم و یا دست کم از نظر فوائد و فلسفه‌هایی که خودمان برای آن ساخته و پرداخته کرده‌ایم، هیچگاه از روی رضا و رغبت آن را عملی نساخته و به آن هم نزدیک نمی‌شویم.

بر این اساس تمام کارهایی را که در زندگی انجام می‌دهیم، به نحوی از انحا زیبا و مفید می‌دانیم و تنها چیزی که مطرح است این است که آیا کاری که از دیدگاه ما زیبا به نظر می‌رسد در واقع و نفس